آرشیو از دیدگاه شعرا

ز پشت پرده تا بی پرده یار من نمایان شدز شرم روی او خورشید اندر پرده پنهان شد ولادت یافت اندر کعبه آن مولود مسعودیکه ذات پاک او مرآت ذات […]

ادامه ...

استکان زمان ترک برداشت، شعر و شور و شراب مدغم شدتکّه های شکسته ی خورشید، در دل آسمان، منظّم شد کعبه چون کشتی نجات زمین، رو به دریای پا به […]

ادامه ...

در غدیر خم , طلوع نور بود خم , تجلى گاه , کوه طور بود کاروانى شد, مقیم آن زمین کاروان سالار, ختم المرسلین غرق شادى , جمله افلاکیان خرم […]

ادامه ...

مکه بی تابه روی دلدارهستاره امشب تا صبح بیداره سه روزه دل تو دلِ کعبه نیستچشم براهه حیدر کراره اونکه با اومدنش کرده دو عالمو دیوونه دیوونه دیوونهروی دست مصطفی […]

ادامه ...

این جان نبی اصل نبی دست اله استبی دوستیش هر چه ثواب است گناه است این است که بر خلق پناه است و پناه استاین است که بر لشگر دین […]

ادامه ...

ما اهل دلیم و در و بامی نشناسیماز جنس گلیم و جم و جامی نشناسیم ما رهرو عشقیم و جنون مدرسه ماستجز زمزمه عشق کلامی نشناسیم دردیست عوامی که دگر […]

ادامه ...

امشب شب سرور خدا و پیمبر است امشب به جمع حور و ملک شور دیگر است امشب فرشتگان همه سرمست و پایکوب جبریل همچو گل پر و بالش معطر است […]

ادامه ...

خلوصی دارد آبی رنگ و یکتازبانزد گشته از یک اُنسِ زیبا خدا می ‏داند و بس ، برکه خُمچه حالی می کند با عشقِ مولا علیه السلام . جام ولا […]

ادامه ...

ای نخستین بدر، هر شب دیدنت را دوست دارمآسمان در آسمان تابیدنت را دوست دارم ای خدای خاک وقتی آسمان را می تکانیاز درختی مرده، خرما چیدنت را دوست دارم […]

ادامه ...

ساقی از خمّ ولایم بچشان باده که امشب به تولای علی مست شوم، بی خبر از هست شوم، عاشق یکدست شوم، سر بکشم، پر بکشم، حلقه ی اقبال زنم، از […]

ادامه ...