آرشیو دیدگاه شعرا

پلک های نیمه بازش آیه های درد بودآخرین ساعات عمر حیدر شبگرد بود چادر خاکی زهرا بالش زیر سرشعکس دربی سوخته در قاب چشمان ترش زخم فرقش، ترجمان عمق زخم […]

ادامه ...

بر همه عالم ، تهنیت بادا ، جشن پیوند ِ، حیدر و زهراجشن پیوند دو نور داور است ، جشن وصل دو گل پیغمبر است جشن رحمت ، جشن نور […]

ادامه ...

وجود محفل عید است و عید عید غدیرمبارک است به خلق و خدای حی قدیر ز سنگ و کوه و در و دشت و باغ و نخل و گیاهرسد به […]

ادامه ...

ادامه ...

عید غدیر آمد و نوری زعرشکرد تجلی به مساکین فرش غلغله در عالم قدسی به پاستنوبت شاهنشهی مرتضاست چرخ فلک سجده بدو می بردحکم ولایت به علی میرسد وحی رسیده […]

ادامه ...

سر زد از دوش پیمبر ، ماه در شام غدیر تا که جبرائیل او را داد پیغام غدیر مژده داد او را ز ذات حق که با فرمان خویش‏ نخل […]

ادامه ...

در غدیر خم , طلوع نور بود خم , تجلى گاه , کوه طور بود کاروانى شد, مقیم آن زمین کاروان سالار, ختم المرسلین غرق شادى , جمله افلاکیان خرم […]

ادامه ...

همه جا حرفِ علی و زهراستتهنیّت گوی عروسیشان خداست خطبه خوان این عروسی باباستعقدشان دنیا که نه ، دربالاست بهترین همسر دنیا زهراستبین اشراف ، علی شد انتخاب فاطمه کُفِ […]

ادامه ...

تا بریزد غیرت هر رود و هر دریا در اوتا برقصد ایل دست افشان ماهی ها در او برکه از جای خودش برخاست، در پای تو ریختموج زد تصویرِ هر […]

ادامه ...

سجاده تو رنگ عبادت داردسرچشمه ز انوار ولایت دارد محراب کند لحظه شماری به رهتچون هر قدمت بوی شهادت دارد

ادامه ...